۱۳۸۹ خرداد ۱, شنبه

My thinkings

امروز خونه بودم . تعطیل بود . فیلم نگاه می کردم . همینجوری اتوماتیک . پشت سر هم . هیشکی هم نبود بگه مگه تو کار و زندگی نداری ؟ فکر می کردم در مورد زندگی ام . در مورد الانم . در مورد آینده ام . اینکه چه جوری قراره پیش بره . تا اونجایی که یادمه زندگیم همیشه غیر قابل پیش بینی بوده . یه دفعه توی دو سه ماه از این رو به اون رو شده . امیدوارم اگه قراره با همین روال ادامه پیدا کنه حالت خوبش اتفاق بیفته . چون اگه غیر این باشه استرسش منو می کشه . دیگه اینکه فکر می کردم من دیگه اونجوری مثل قدیما جوون نیستم یعنی خیلی از کارها رو دوست ندارم انجام بدم . خلاصه که یه جور میل به ثبات بر ما حاکم است ولی نمی دونم چرا هنوزم دوست دارم ریسک کنم . دوست دارم بچه بازی در بیارم . دوست دارم آزاد باشم . دوست دارم همه بهم توجه کنن و خیلی چیزای دیگه .
دیگه اینکه فکر می کردم مثلا تا مارچ 2011 درسم اینجا تموم بشه و برای دکترا برم یه جای دیگه. اوه خیلی خوب میشه . از اون رویاهای نزدیک به واقعیته که من دوست دارم واقعی اش کنم . میشه یعنی ؟ معلومه که میشه . خوب هر کاری خواستم اراده کردم شد . مگه همین 3 ماه پیش نبود که ورزش شروع کردی . با یه خجالتی رفتی باشگاه ثبت نام . مگه نمی گفتی دوست ندارم همه بهم بگن اوه پسره چقدر چاقه بی ریخته . مگه نمی گفتی سخته نمیشه من نمی تونم . حالا 10 کیلو کم کردی . دیدی حالا شد ؟ دیدی تونستی . هر کاری بخوای میتونی بکنی فقط باید بخوای . حالا من خیلی چیزا می خوام . یعنی میتونم ؟ نمی دونم دیگه دارم این خواستن رو روش کار می کنم . ببینم میتونم به توانستنش برسم . دیگه همین دیگه . فکرای من بود امروز . خیلی چیزای دیگه هم بود ولی نوشتنش سخته پیچیده است سر درد میاره .


۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۴, جمعه

WTF

In kheili namardye ke man internet nadaram
va bayad biam cofee nete sakhtemoon
va bayad inja finglish type konam chon second languagesh malayiye
shit
aslan midooni chye
man halam az in malezi beham mikhore
hala to begoo chera ta man halit konam daghighan
:D

فهرست وبلاگ من