۱۳۸۹ دی ۱۸, شنبه

چشم انتظار



دلشوره های این روزها به هر آرامشی می ارزد


لحظه های زندگی خواه ناخواه دوراهی های انتخاب است ،


زندگی درختچه ای است از این دو راهی ها که همین طور پیش رفتم و آمدم جلو . برآیندش خواه مثبت و خواه منفی


مفید بوده ام یا مضر . برای خودم زندگی کردم یا برای دیگران


به انتهایی چشم داشتم که خودش ابتدا بود




حالا که رسیده ام به بلندی ، روبرویم تا چشم کار می کند تاریکی است


دیو ها بیدارند و آتش هایشان شب را تاریک تر کرده


سر راه ایستاده اند


راه میانبری نیست




من اینجایم


تک وتنها


بی هیچ همراهی


نمی ترسم


به آسمان خیره می شوم :


- خودت گفتی تنهایت نمی گذارم


بگو، حالا به من بگو


بگو کجایی ...

۱۳۸۹ دی ۱۵, چهارشنبه

به پهنای بی نهایت

مهم نیست زندگی ام چقدر طول بکشد .
چند سال یا چند ثانیه .
واقعیت این است که اصلا دست من نیست . تقدیر جای دیگری رقم می خورد و ما محکومیم به پذیرفتنش.
اما عرض زندگی ام ...
عرض زندگی ام را تا جایی که بتوانم وسیع می کنم . طولانی اش می کنم . انقدر که آخر کار برای از دست رفتن فرصت ها و لحظه ها ، کمتر حسرت بخورم.

فهرست وبلاگ من